محله سرجوب دولت‌آباد برخوار

محله سرجوب دولت‌آباد برخوار


زندگی نامه سردار شهید علی داوری

جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۰۲ ق.ظ

arsalan110.blogfa.com

سردار شهید علی داوری در سال ۱۳۳۶ در خانواده‌ای نسبتاً متوسط در شهر دولت‌آباد اصفهان چشم به جهان گشود. از پدری به نام حسین و مادری بنام شهربانو. او چنان هوشیار بود که کمتر کودکی را می‌توانست چنان یافت. علی تا 3 سال تحت سرپرستی پدر و مادر مراحل اولیه‌ی زندگی را سپری کرد. پس از آن از مادر محروم شد در این حال خاله‌ی او سرپرستی او را بر عهده گرفت. در سن 7 سالگی در همان شهر دوره‌ی ابتدایی خود را در مدرسه فرخی  آغاز نمود. دوره‌ی راهنمایی را در مدرسه‌ی سنایی  گذراند و از همان مدرسه فارغ التحصیل شد. در این حال علی 15ساله بود.

در این زمان علی تنها فرزند این خانواده بود.  جوانی با ذوق و استعداد سرشار که همه را  تحت تأثیر خود قرار می‌داد. نفوذ ویژه‌ای بر روی همسالان خود داشت. در ورزش فوتبال یکه‌تاز میدان بود. خصوصیت ورزشی او چنان بر روی افراد محل تأثیر گذاشته بود که او توانست به وسیله همین قابلیت مسائل دینی و اخلاقی را به نحو شایسته به آنان آموزش دهد.

علاوه بر آن اهل مطالعه بود تقریباً همه کتاب‌های شهید مطهری را خوانده بود. کتاب‌های مذهبی و دینی در کتابخانه‌ی شخصی او زیاد بود. این ویژگی او را انسانی فهیم و آگاه ساخته بود. ایمان او زبان زد خاص و عام بود. او با خُلق و خو و منش بزرگوارانه‌ی خود توانست جوانان زیادی را تحت تأثیر خود قرار دهد و در راخ این و مذهب ارشاد نماید.

 چهره‌ی گشاده‌ای داشت. اهل مزاح بود و نسبت به خطای دیگران با رأفت گذشت می‌نمود. اشتباه دیگران را نه با تندی و خشم بلکه با نرمی و متانت گوشزد می‌نمود.

برخوردش با دوستان نه تنها جوانان بلکه با سالخوردگان چنان باعاطفه بود که خود را در قلب همگان جای داده بود. در مسایل دینی  قاطع بود و به عهد و پیمان خود همواره پایبند. از دو لب این جوان هرگز دروغی شنیده نمی‌شد و اگر کذبی از فردی می‌شنید رنگ رخسارش تغییر می‌کرد.

او مردی همیشه در صحنه بود اکثر روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه می‌گرفت و هرگز در سفره‌ی خود بیشتر از یک نوع غذا نمی‌داشت و هر کجا که میرفت با این اعمالش دیگران را هم می‌ساخت. او اغلب با احادیث و روایات سخنش را آغاز می‌نمود.

بطور کلی او در زمان خود بی‌نظیر بود. هم‌اکنون که سال‌ها از شهادت آن مرد بزرگ می‌گذرد هماره نامش بر سر زبان‌هاست و یاد و خاطر او در دلها.

در سال 61 در حالیکه او 25 سال سن داشت و دارای دو فرزند دختر بود بر حسب تکلیف و بنا به فرمان امام (ره) به سوی جبهه شتافت.

او در ابتدا حدود یک ماه در پادگان اصفهان دوره‌های مورد نیاز را فرا گرفت. سپس به جبهه اعزام گردید و در حدود یک ماه و نیم در پادگان شهید مدنی فعالیت داشت تا اینکه به خط مقدم اعزام شد. چند روز پیش از آغاز حمله‌ی رمضان به اصفهان آمد و شبهای 19و 21 ماه رمضان را در شهر خود گذراند. در این حال از شروع حمله‌ی رمضان مطلع شد و با شور و شوق فراوان به جبهه‌ی شلمچه عازم شد و چند روزی از حمله نگذشته بود که به عاشقان ا... پیوست و در همان جا به فیض شهادت نائل آمد.

او می‌بایست شهید میشد زیرا خداوند ثمره‌ی فداکاری‌هایش را برای اسلام جز شهادت نمی‌دید زیرا همان طور که شهید علی داوری به وعده‌ی خود وفا کرد خدایش هم به وعده‌اش چه جالب عمل نمود زیرا خدا فرموده است: هر کس را که عاشقم شود عاشقش می‌شوم و هر کس را که عاشقش شدم شهادت را نصیبش میکنم. آری زندگی‌اش علی گونه بود و علی گونه هم در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید. یاد و نامش گرامی و راهش پر رهرو باد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پرتال محله سرجوب دولت آباد برخوار