محله سرجوب دولت‌آباد برخوار

محله سرجوب دولت‌آباد برخوار


از عشق مجازی تا عشق حقیقی!

چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ب.ظ

گوهرشاد خانم (همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده‌ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد، پیش از ساختن مسجد به دست اندرکاران گفت: از محل آوردن مصالح ساختمانی تا مسجد برای حیوانات باربر ظرف‌های آب و علف بگذارید، مبادا که حیوانی در حال گرسنگی و تشنگی بار بکشد. از زدن حیوانات پرهیز کنید. ساعات کار باید معین باشد و مزد، مطابق زحمت داده شود. نسبت به کارگران و بنّاها با محبت و نرمی سخن گفته شود، مبادا کسی رنجیده شود. خانه‌های اطراف را به قیمت مناسب بخرید؛ چرا که مسجد محل عبادت است.

خود گوهرشاد خانم، بیشتر وقت‌ها جهت هدایت و سرکشی حاضر می‌شد و دستورات لازم را می‌داد.

روزی یکی از کارگران به طور ناگهانی صورت او را دید و عاشق او شد؛ اما [در این باره] هیچ چیزی نمی‌توانست بگوید و مریض شد!

به خانم گزارش دادند: یکی از کارگران که با مادرش زندگی می‌کند، مریض شده است. او به عیادتش رفت و علت را جویا شد. مادر کارگر جوان گفت: او عاشق شما شده است. خانم با این که عروس شاهزاده بود، اما هیچ ناراحت نشد!

به مادر جوان گفت: باشد، وقتی من از همسرم جدا شدم، با او ازدواج می‌کنم؛ ولی باید صداق و مهریه‌ی مرا قبل از ازدواج بپردازد و آن این است که چهل شبانه روز در محراب این مسجد نیمه کاره عبادت کند!

جوان پذیرفت، چند روز از پی عشق او عبادت کرد؛ ولی با توجه خاص امام رضا علیه‌السلام  تغییر حال داد، همان واقعیتی که گوهرشاد خانم به آن واقف بود.

پس از چهل روز از حالش جویا شد، جوان به فرستاده‌ی خانم گفت: [به خاطر] لذّتی که در اطاعت و بندگی [حیقیقی یافته‌ام]، از لذّت نفس شهوانی پرهیز کرده‌ام!

منبع: یکصد موضوع، پانصد داستان

 

۹۴/۱۰/۰۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پرتال محله سرجوب دولت آباد برخوار