محله سرجوب دولت‌آباد برخوار

محله سرجوب دولت‌آباد برخوار


درویش صاحب حال

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۰ ب.ظ

درویشی کودکی داشت که از غایت محبّت، شبْ پهلوی خودش خوابانیدی. شبی دید که آن کودک در بستر می‌نالد و سر بر بالین می‌مالد. گفت: ای جان پدر چرا در خواب نمی‌روی؟

گفت: ای پدر! فردا روزِ پنج شنبه است و مرا متعلّما (درس‌های) یک هفته پیشِ استاد عرضه می‌باید که از بیم در خواب نمی‌روم. مبادا که درمانم.

آن درویش صاحب حال بود. این سخن بشنید نعره‌ای زد و بیهوش شد. چون با خود آمد گفت: واویلا، وا حَسْرَتا؛ کودکی که درسِ یک هفته پیش معلّم عرض باید کرد شب در خواب نمی‌رود پس مرا که اعمالِ هفتاد ساله پیش عرشِ خدا در روز مظالم (قیامت) بر خدایِ عالم الاَسرار عرض باید کرد حال چگونه باشد؟

۹۴/۱۰/۱۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پرتال محله سرجوب دولت آباد برخوار