محله سرجوب دولت‌آباد برخوار

محله سرجوب دولت‌آباد برخوار


عاقبت حجاج

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۵۲ ق.ظ

عاقبت حجّاج

راغب اصفهانی در محاضرات‌الادباء می‌نویسد: روزی حجاج از منزل به سوی مسجد جامع خارج شد، ناگاه صدای ضجه و ناله‌ی جمعیت زیادی را شنید، پرسید: این ناله‌ها از چیست؟ گفتند: صدای زندانیان است که از حرارت آفتاب می‌نالند. گفت: به آنها بگویید (اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ) (این آیه در سوره مؤمنون آیه‌ی 110 خطاب به اهل جهنّم است که تقاضای خارج شدن می‌کنند، به آنها گفته می‌شود: دور شوید و سخن نگویی (کلمه اِخسأ در راندن سگ استعمال می‌شود، معادل چِخ در فارسی).

زندان حجاج سقف نداشت و هرگاه یکی از آنها دست خود یا وسیله‌ای سایبان درست می‌کرد زندانبانان او را با سنگ می‌زدند. خوراکشان نان جو بود که با ریگ مخلوط می‌کردند و آبی بسیار تلخ به ایشان می‌دادند. یک صاع (صاع چهار برابر مُد و هر مُد ده سیر است) آرد برای آنان  می‌آوردند که از خون سادات و نیکان آسیاب شده بود و با همان آرد روزه‌ی خود را افطار می‌کردند.

این جانی خون‌آشام پیوسته افسوس می‌خورد که چرا در کربلا نبوده تا در ریختن خون شهدا شرکت کند. خداوند روح خبیث او را در سن پنجاه و سه سالگی به سوی جهنم فرستاد. آن زمان در شهری به نام واسط مسکن داشت. آن شهر از بناهای آن سفاک بود که بیش از نه ماه نتوانست در آن جا زندگی کند.

ابن خلکان می‌گوید: حجاج به مرض آکله (خوره) مبتلا شد. طبیبی برایش آوردند، دستور داد مقداری گوشت بر سر نخ کنند، آن گوشت را بلعید. وقتی گوشت را بیرون آورد، کرم‌های زیادی به آن چسبیده بود.

بالاخره خداوند سرمای شدیدی بر بدنش مستولی کرد به طوری که منقل‌های پر از آتش را در اطرافش می‌گذاشتند، پوست بدنش می‌سوخت؛ ولی گرم نمی‌شد. هنگام مرگ به حسن بصری از شدت ناراحتی و گرفتاری شکایت کرد، حسن به او گفت: چقدر گفتم متعرض سادات و نیکان مشو و به جان این بی گناهان رحم کن، تو قبول نکردی؟

گفت: حسن نمی‌گویم از خدا بخواه که به من فرج دهد و عذابم نکند، می‌گویم از خدا بخواه مرا زودتر قبض روح کند تا بیش از این مبتلا نباشم.

قاضی نورالله شوشتری در مجالس‌المؤمنین می‌نویسید: حجاج هنگام مرگ گریه می‌کرد، وزیرش پرسید: سبب گریه‌ی امیر چیست؟ با اندوه فراوان گفت: از آن گریه می‌کنم که به مردم ظلم کردم به خصوص به اولاد پیامبر و مردان پاکدامن. وزیر چاپلوس برای خوش آیند او گفت: هر چه امیر تاکنون انجام داده با دلیل و برهان بوده است. حجاج گفت: اگر در روز قیامت هم آزادانه حکومت کنم و تو نیز وزیر من باشی این دلیل‌ها برهان‌ها رواج دارد؛ اما آنچه مسلّم است پیکر تو و من در آتش‌های گداخته و سوزان برای همیشه خواهد سوخت.

منبع:  پند تاریخ جلد 3 صفحه 163

۹۵/۰۱/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پرتال محله سرجوب دولت آباد برخوار